loading...

تولد فیلم مرگ

نقد و بررسی فیلم های روز سینمای جهان

بازدید : 1630
سه شنبه 29 ارديبهشت 1399 زمان : 5:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تولد فیلم مرگ

فیلم جدید Scooby-Doo (اسکوبی دوو) در مجموع مسخره اما گاهی جالب است. فیلم انیمیشنی جدید اسکوبی دوو با عنوان اسکوب تعداد زیادی از شخصیت‌های کلاسیک شرکت‌هانا - باربارا را به روز رسانی کرده است. خیلی‌ها مثل من از کودکی یا نوجوانی با جمله معروف "اسکوبی دووبی دوو" آشنا شده ایم. بدون تردید یکی از کارتون‌های کلاسیک شرکت‌هانا - باربارا همین اسکوبی دوو است. گواه این موضوع تولید بیش از بیست اثر تلوزیونی و دو فیلم سینمایی‌هالیوودی از اسکوبی دوو می‌باشد. البته از آخرین حضور سینمایی اسکوبی بر پرده سینما 16 سال می‌گذرد - پس در نتیجه اعلام تولید یک انیمیشن سینمایی تحت عنوان اسکوب! بسیار هیجان انگیز بود. مانند فیلم‌های زیادی از امسال، بحران COVID-19 امیدهای این اثر را نیز برای اکران در سینما‌ها به باد داد. اما به نظر من اسکوب با این فضای مسخره و به شدت تلوزیونی کیفیت ساختاری و داستانی اش شانس آورده این گونه به نمایش عموم در آمده است.

تولد فیلم مرگ
برای دیدن انیمیشن اسکوب باید سطح انتظارات خود از این کار را به شدت پایین بیاورید، و آن موقع احتمالاً از این اثر لذت خواهید برد. لازم است بدانید از نظر هنری یا سطح انیمیشن اسکوب فاصله زیادی با آثار سینمایی دارد و بیشتر شبیه به بازی‌های ویدئویی است تا فیلم انیمیشنی بلند سینمایی. از طرفی نیز این یک فیلم کاملاً اسکوبی دوویی است. منطورم از یک فیلم اسکوبی دوویی یعنی این که تقریباً مرتبط به خود اسکوبی دوو است تا اطرافیان او، و همچنین این اثر به سبک دیگر کار‌های کارتونی و سینمایی اسکوبی رمز و راز گونه هم نیست. اگرچه این انیمیشن دنیای شگفت انگیزی را برای فعالیت تیم شخصیتی معروف خود ایجاد می‌کند، اما خیلی از این طراحی‌های جالب در روند پیشرفت کار بی جواب و بدون توجه رها می‌شود. در واقع از منظر شخصیت پردازی لحظاتی این انیمیشن به فاجعه‌‌‌ای خسته کننده بدل می‌شود. اما از سمتی دیگر این کار بسیار رنگارنگ با کمدی‌های ساده انگارانه و سرخوش و همچنین اکشنی قابل توجه است. بنابراین اگر از اسکوب انتظار یک انیمیشن زیبا، صریح و خیره کننده را دارید که در مورد یک سگ سخن گو جالب است، سخت در اشتباه هستید. اسکوب یک اثر بسیار معمولی با درون مایه داستانِ دوستی و نجات جهان از دست شروری تکراری است، که احتمالاً در لحظاتی از دیدن آن احساس اوقات خوشی را نیز خواهید داشت.
تولد فیلم مرگ
کارگردان این انیمیشن یعنی (Tony Cervone) یکی از مطرح ترین کارتون ساز‌های تلوزیونی در دو دهه گذشته بوده است، و همین باعث شده او با عشقِ خاصی به پروژه تولید اسکوبی دوو وارد شود، چرا که با نگاهی به سابقه او متوجه می‌شویم این کارگردان هم در سریال‌های محبوب اسکوبی در سال‌های اخیر نقش مستقیم داشته و هم در خلق جهان گسترده کارتونی آن نقش پر رنگی را ایفا کرده است. در این فیلم و در شروع آن ما نگاهی به سرچشمه ارتباط بین اسکوبی و شگی می‌اندازیم، و شاهد می‌شویم که چگونه دوستی فزاینده بین این دو شکل گرفت. اما با این حال، به علت ضعف در فیلمنامه خیلی سریع ریتم تند آن ما را وارد ماجرایی می‌کند که نتیجه آن خیلی چنگی به دل نمی‌زند. تشکیل تیم پنج نفره معروف در کودکی خیلی سریع و ساده نمایش داده می‌شود، و بدون هیچ واکاوی آنها خیلی زود بزرگ می‌شوند. البته بدون تردید این بخش اولیه دوستی شگی و اسکوبی و همچنین تشکیل تیم قهرمانان جوان ماجراجو و دلهره آنها برای پرده برداری از کارهای عجیب و غریب به راحتی یکی از جذاب ترین قسمت‌های فیلم است، اما ادامه و بزرگی قصه آنها که به رسم روزگار جدید گِره به سبک داستان‌های ابرقهرمانی می‌خورد چنگی به دل نمی‌زند. من دوست داشتم این تیم همان حل پرونده‌های حریصانه و ماجراجویانه جنایی را در پیش می‌گرفتند تا حل معمای مسخره‌‌‌ای که جهان را تهدید می‌کند.

افسوس این فیلمی‌نیست که امثال من انتظار داشتیم، اما به هر حال اسکوب به جذابیت شخصیت‌های ناچیزش پیش می‌رود. البته ناگفته نماند به لطف تیم تولید کاملاً هنرمند در کارتون سازی ما شاهد دنیای بصری کم ذوق اما جذابی هستیم که می‌خواهید گاهی در آن زندگی کنید و آن را لمس کنید. تفاوت‌های ظریف این انیمیشن با دیگر آثار انیمیشنی بزرگ سینمایی در نورپردازی و عمق دقیق و چشمگیری است که در اسکوب وجود دارد. این گرما و شور از سبک کارتونی سازندگان آن است که پدیدار شده است، گرمی‌که بسیاری از فیلمهای انیمیشن مدرن فاقد آن هستند. لحطات زیادی در این کار وجود دارد که فیلمنامه با تصاویری که می‌بینیم تناسب یا هم پوشانی خاصی ندارند، ولی به لطف تصویر سازی درست فضا، بیننده داستان را نادیده می‌گیرد و چشم به جذابیت‌های بصری می‌دوزد. با این وجود شوخی‌های داخل فیلم بسیار سبک، ناچیز، سطحی و بد هستند، مخصوصاً شوخی با فرهنگ عامه امروزی مثل شوخی با نتفلیکس و برادران همسورث.
تولد فیلم مرگ
شاید برخی از ارجاعات داخل فیلم جالب باشند، اما همان طور که گفتم بسیار سطحی هستند. خیلی از ارجاعات به گذشته این جهان کارتونی است، که نشانگر این است سازندگان عاشق تاریخ شرکت‌هانا باربرا بوده اند. برای مثال شاید خیلی‌ها ندانند که شخصیت‌های مورد توجه این کار یعنی شاهین آبی (Blue Falcon) و دینومات سگ شگفت انگیز (Dynomutt) مستقیماً از آثار گذشته همین شرکت‌هانا باربارا است که گرفته و بازآوری شده اند. اما در قسمت صداپیشگان کار نیز باید به این توجه داشت به جز گوینده اسکوبی دوو که عالی است و جیسون آیزاکس که صدای شرور کار را جذاب در آورده است، دیگر صداها بسیار معمولی و در حد خوب هستند. در نیمه اول و دوم فیلم، انیمیشن کمی‌آرام تر و سبک تر است، اما در پرده پایانی حجم اکشن زیاد و موقعیت‌های مکانی فراوان و حجم بالای حوادث فوق طبیعی باعث می‌شود که انیماتور‌ها بیشتر مهارت‌های خود را نشان دهند. به طور کلی کودکان در خانه مانده به خاطر قرنطینه خانگی از ترس کرونا از هر سنی، احتمالاً جذب این انیمیشن خواهند شد. اما ممکن است والدین آنها به اندازه تماشاگران جوان درگیر این داستان نباشند، اما شاید وجود برخی شوخی‌های احمقانه و ظاهر شخصیت‌های کلاسیک برای سرگرمی‌بزرگسالان نیز کافی باشد. در نهایت انیمیشن سینمایی اسکوب با تمام ضعف‌های ریز و درشتش احتمالاً درب تولید آثار سینمایی از گذشته خاطره انگیز شرکت‌هانا باربارا را باز می‌کند.

تولد فیلم مرگ

بازدید : 1369
جمعه 25 ارديبهشت 1399 زمان : 23:24
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

تولد فیلم مرگ

عملکرد تام‌هاردی به عنوان آل کاپون در این فیلم بیشتر از آنکه به یاد ماندنی باشد، از یاد رفتنی است.

تولد فیلم مرگ

من قبل از دیدن فیلم کاپون هم انتظار رویارویی با یک شاهکار سینمایی را نداشتم، چرا که سازنده این کار در چند سال اخیر یکی از معروف ترین و پر پتانسیل ترین داستان‌های ابرقهرمانی موجود را(چهار شگفت انگیز) به یکی از آشغال ترین و فراموش شده ترین فیلم‌های ابرقهرمانی بدل کرده بود. اما آل کاپونِ واقعی آشکارا شخصیتی اسطوره‌‌‌ای یا ابرشَروری برگرفته از کتاب‌های کامیک نبود. بنابراین انتظاراتم از این فیلم حداقل یک اثر بیوگراف محور معمولی بود که شاید یک تام‌هاردی جالب هم داشته باشد. آل کاپون به خودی خود یک سوژه جالب است؛ از شرارت و داستان جنایت‌هایش بگیرید، تا دهان بزرگش و موضوع بیماری سفلیس و مرگش. حالا کاری که جاش ترانک به عنوان نویسنده و کارگردان با کاپون انجام داده و تام‌هاردی نیز به سردی آن را اجرا کرده است، یک بُرش ۱۰۰ دقیقه‌‌‌ای از یک سال پایان داستان آل کاپون می‌باشد. من هنگام دیدن موارد تکراری موضوع سقوط یک جنایتکار در فیلم کاپون، چند باری به سمت چرت زدن پیش رفتم. واقعیت این است که فیلم کاپون مانند تمساح‌های تخیلی و جعلی خانه آل کاپون در فلوریدا بسیار بی هدف است. داستان با تمرکز بر روز‌های پایانی کاپون خواسته با یک تیر چند نشانه را بزند. اما نتیجه این گونه است که لحظاتی عملکرد بد تام‌هاردی لحن فیلم را کمدی می‌کند، و از طرفی گاهی خطوطی وارد داستان می‌شود که قانون آثار عاشقانه را در ذهن بیننده تداعی می‌کند. اما با همه این‌ها واقعیت چیز دیگری است؛ جاش ترانک با کاپون در آستانه پارودی یا تقلیدی مسخره و آشکار از گذشته تاریخی سینما است.

تولد فیلم مرگ

فیلم کاپون در واقع چیز عجیب و خاصی در زمینه بد بودن است. اساساً اِنگار فیلم یک خاطره از ذهن آل کاپونی است که دیگر خودش نیست و در این میان تام‌هاردی نیز به نظر نسخه بد براندو در پدرخوانده است. او در این فیلم ماندگار که نیست هیچ، تازه بعد از دیدن او خودتان دوست دارید این بازی اش را فراموش کنید. براندو هم جذاب بود و هم باور پذیر، اما کاپونِ‌هاردی یک لکه خشن و کارتونی است که گاهی واقعاً یک فانتزی تمام عیار می‌شود. البته لازم به ذکر است این افتضاح پوچ در پرداخت کاپون، سرچشمه از فیلمنامه غیر قابل توصیف بد جاش ترانک دارد. نکاتی در فیلمنامه وجود دارد که مثلاً باید اهمیت داشته باشند، برای نمونه دادن هویج به جای سیگار به آل کاپون قرار است نکته جالبی باشد، اما در این فیلم چنین جزئیاتی سایه‌‌‌ای از یک نکته جالب هم نیست. لحظاتی در فیلم عده‌‌‌ای به دنبال راز نهفته در قلب و ذهن کاپون برای یافتن یک گنج هستند، و در همین لحظه‌ها نیز خود کاپون دنبال داستان دیگری است. واقعاً جای شگفتی دارد که تریلر فیلم کاپون چند سر و گردن از خود فیلم جلو تر است. این اثر که خواسته تیپ یک مطالعه شخصیتی از جنایتکاری بزرگ را به خود بگیرد، در واقع مردی را نشان می‌دهد که زوال عقلش باعث شده تا نتواند درست شکلی از پشیمانی را درک کند. روی کاغذ کاپون باید یک درام دلهره آور درباره یک هیولا باشد که به واسطه جنایات کثیفش در طول زمان ترسناکُ ترسناک تر شده است. اما در واقعیت این فیلم هیچ چیزی جز یک پوچی عجیب نیست. لازم است یادی کنیم از فیلم کم ایراد مرد ایرلندی اسکورسیزی و بازی قابل رابرت دنیرو که در قیاس نابرابر با این افتضاح یک پادشاهی کامل است. حیف که اینجا اسکورسیزی پشت دوربین نیست، و هرچه هم تام‌هاردی در این فیلم سرگرم کننده باشد، او به گرد پای بازی دنیرو در مرد ایرلندی نمی‌رسد.

تولد فیلم مرگ

بازی بد و الگو گرفته تام‌هاردی از شخصیت ویتو کورلئونه را با بازی خوب و حتی آن نیز الگو گرفته ویگو مورتنسن در کتاب سبز مقایسه کنید، هر دو به نظر تقلیدی در کارشان وجود دارد، اما انصافاً بازی مورتنسن بسیار بهتر از اجرای‌هاردی در کاپون است. تنها زمان درگیر کننده بازی‌هاردی در فیلم همان لحظات فاجعه‌‌‌ای درون ذهن و روان اوست که کمی‌قابل تحمل است، مثل گیر کردن در تخت خوابش و لحظه پیدا کردن اسلحه‌‌‌ای با روکش طلا و ماجراهای پس از آن. بقیه بازی‌هاردی شبیه به باگزبانی و جعل هویت بد از براندو و ادوارد جی رابینسون است.‌هاردی یکی از جالب ترین بازیگران نسل خود است، او غالباً نقش‌های خاص و سختی را قبول می‌کند، اما گاهی وی نیاز به یک کارگردان و فیلمنامه درست دارد تا شور و هیجاناتش را به سمت هدفی بهتر سوق دهد. حالا بیایید کمی‌جزئی تر به دلایل بد بودن فیلم کاپون بپردازیم.

تولد فیلم مرگ

کارگردانی بد جاش ترانک: ترانک در اولین فیلمش با بودجه ناچیز اثری خوب به نام تاریخچه ساخت، اما نشان داد با بودجه سنگین توانایی انجام کارد ندارد و چهار شگفت انگیز را به کلی نابود کرد. اما بازگشتش به بودجه‌‌‌ای کم و داستانی درام در کاپون یک موقعیت دوباره برای اثبات توانایی‌هایش بود، اما نتیجه حاصل گویای ضعف شدید این فیلمساز است. متاسفانه نحوه برخورد ترانک با کاپون به قدری سطحی، صاف و معمولی است که من را به شدت ناامید کرد. زندگی این شخصیت واقعی خیلی پستی بلندی‌ها دارد که جای واکاوی داشته، اما جاش ترانک با نگاهی سطحی و یک نواخت بدترین جای ممکن این شخصیت را به آشفته ترین حالت ممکن به تصویر کشیده است. کار عجیب ترانک در این فیلم تبدیل زندگی یک شخص واقعی به سرانجام و حوادثی سورئال است. نه شاهد تکنیک خاصی هستیم و نه قاب بندی جالبی، بدتر این که فیلم به اثری تلوزیونی نزدیک تر است تا یک کار سینمایی بلند. به نظر فیلمساز اینجا نه شوق و اشتیاقی به کار داشته، و نه درست مرجع داستان فیلمش را می‌شناخته. واژه درست برای توصیف کار ترانک در این اثر به یک اصطلاح ختم می‌شود: پرت و پلا!

داستانی افتضاح، سورئال و نامتوازن: همان طور که گفته شد، داستان کاپون به سال پایانی زندگی آل کاپون توجه می‌کند. و حضور بیماری سفلیس عصبی نیز باعث شده فیلمنامه به سمت استفاده از تعداد زیادی موضوعات سورئال متمرکز باشد. این ارجاعات روانی و عجیب شخصیت کاپون به گذشته شاید در حالت زوال عقل طبیعی باشد، اما پرداخت کم عمق و سطحی فیلمساز به آنها باعث می‌شود از جایی به بعد این حوادث به شدت تکراری و خسته کننده شوند. سکانس‌های بلند و بد فیلم با یک‌هاردی نامتوازن در پرده سوم به یک آشفتگی محض بدل می‌شوند. نادید گرفتن این صحنه‌ها بسیار سخت است. داستان فیلم هیچ کمکی به پرداخت شخصیت‌ها نمی‌کند و تنها آنها را خراب تر جلوه می‌دهد.

تولد فیلم مرگ

وجود یک گریم و آرایش چهره مخرب: تام‌هاردی برای نزدیکی به شخص آل کاپون سفلیسی هیچ ترسی از یک گریم سنگین نداشته، در نتیجه این بازیگر در معرض مجموعه‌‌‌ای از پروتز‌های سنگین روی صورتش قرار گرفته. با این حال متأسفانه، نتیجه بیشتر از کمک به عملکرد‌هاردی باعث حواس پرتی او و بیننده شده است. حتی با نگاهی گذرا به آخرین تصاویر گرفته شده از کاپون واقعی، نشان نمی‌دهد که او شباهتی به غول طراحی شده در اینجا داشته باشد. در قاب‌های بسته صورت تام‌هاردی گریم او توی ذوق می‌زند، و همین تمرکز بر عملکرد بدنی واقعی‌هاردی را دشوار می‌کند. واضح است که برخی از جلوه‌های ظریف دیجیتالی در صورت‌هاردی می‌توانستند بهتر به این فیلم خدمت کنند.

تدوین وحشتناک فیلم: برخلاف دو فیلم قبلی ترانک، وی این بار تصمیم گرفت وظایف ویرایش و تدوین را خود به عهده بگیرد، و با توجه به اینکه او قبلاً فیلم Big Fan را ویرایش کرده بود، به نظر دلیلی برای نگرانی در این مورد وجود نداشت. اما متاسفانه، تدوین فیلم کاپون بسیار مبتدیانه و سطح پایین است. این ضعف در اکثر صحنه‌های فیلم قابل مشاهده است، به قدری در کار ویرایش فیلم بد عمل شده که حتی بعضی حرکات دوربین نیز ناخوشایند شده و ترکیب تصویر با تدوین خوب در کنار هم قرار نگرفته اند. با وجود گذشت زمان نه چندان بلند 103 دقیقه فیلم، سکانس‌های متعددی وجود دارد که خیلی طولانی می‌شوند - خصوصاً صحنه‌های عجیب ضد واقعیت - و همین‌ها باعث می‌شوند فیلم احساس طولانی تری از زمان واقعی خود کند. در مجموع این سبک ویرایش فیلم آن را نجات که نداده هیچ، بلکه باعث آزار بیشتر فیلم بر بیننده می‌شود.

تولد فیلم مرگ

پرده آخر مسخره فیلم: فیلم کاپون یک اوج گیری غیر قابل تحمل در پرده سوم خود دارد که در تریلر فیلم نیز آن را مشاهده کرده اید. نهایت این صحنه یک تام‌هاردی مسلسل به دست روانی نما بیشتر نیست. بعید نیست این صحنه توهمی‌کاپون نیز برداشتی از صورت زخمی‌و آلپاچینو باشد. مثلاً در این اوج فیلم شخصیت اصلی به نهایت زوال عقلش رسیده است(چه دردناک!). پایان بندی فیلم به جای ارائه یک تفسیر قانع کننده در مورد طرز فکر کاپونی که به پایان زندگی خود نزدیک می‌شود، به سادگی مانند یک تلاش بدبینانه برای ساخت یک صحنه تبلیغاتی به نظر می‌رسد. در نهایت این حرکت منفعلانه ترانک چیزی جز کمبود احساس از درونش بیرون نمی‌آید. با این اوضاع فیلم کاپون بد نیست، بلکه یک افتضاح کامل است.

تولد فیلم مرگ

در پایان باید در میان بدی‌های فیلم از یک بدی آن کمی‌تعریف کنم و آن هم بازی تام‌هاردی است. بدون تردید دلیل تماشای کاپون حضور تام‌هاردی است، با وجود آنکه قطعاً این نقش جزء بهترین کار‌های او به شمار نمی‌رود، اما در لحظه‌های جالب تر خودش کمی‌به زنده ماندن این فیلم کمک می‌کند. اما در مجموع مشکل بزرگ فیلم کاپون این است که هرگز ما را متقاعد نمی‌کند که شاهد یک فیلم پیرامون شخصیتی واقعی هستیم. ترانک آل کاپون را یک هیولای کثیف و عجیب نشان می‌دهد، و کاملاً معلوم است که این موجود هیچ شباهتی به کاپون واقعی ندارد. هیچ همدلی یا احساسی وجود ندارد که آیا کاپون سزاوار چنین رفتاری است یا نه؟! در پایان در مورد اینکه آیا فیلمی‌مانند کاپون هرگز شانس پیدا کردن مخاطب دارد یا نه؟! باید بگویم: شک دارم چنین چیزی حتی با وجود تام‌هاردی بتواند در سبد تماشای مردم به صورت عادی قرار بگیرد.

تولد فیلم مرگ

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 24
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 16
  • بازدید کننده امروز : 15
  • باردید دیروز : 10
  • بازدید کننده دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 54
  • بازدید ماه : 391
  • بازدید سال : 1194
  • بازدید کلی : 76639
  • کدهای اختصاصی