چرا باید فیلم هیولایی GRABBERS را دید؟ یک فیلم ژانری خوب، تمیز، سرگرم کننده و یک اثری که در سیستم امروزیهالیوود به ظاهر دست نیافتنی است. این فیلم چیزی است که در دهه هفتاد و هشتاد میلادی درهالیوود شبیه به آن زیاد بود، اما حالا در قرن ۲۱ آثار ابرقهرمانی و بلاکباسترهای اکشن عجیب و غریب جای آن را گرفته اند و هر از چند گاهی چنین آثاری در بریتانیا دیده میشوند؛ و فیلم هیولایی ایرلندی با نام GRABBERS نمونهای از آنها است. فیلم کمدی وحشت و هیولایی جان رایت، فیلمساز ایرلندی در یک جزیره کوچک جریان دارد که توسط بیگانگان خون خوار مورد تهاجم قرار گرفته است. این فیلم نمونه بارز یک اثر دوست داشتنی،تکنیکی و گیرا در ژانر وحشت هیولایی است. این اثر به شدت من را یاد آثار ادگار رایت انداخت، به ویژه تریلوژی خون و بستنی او.
خیلی ساده چنین B-Movie کوچکی با یک طرح آشنا اگر در اجرا ایراد داشته باشد، یک شکست مطلق محسوب میشود. اما این اثر ایرلندی موفق شده طرح کوچک و گاهاً غیر مبتکرانه اش را که در شاخههای علمیتخیلی نیز جای میگیرد با لحنی شیرین و البته تکنیک و اجرایی درست تا پایان پیش ببرد. نقطه قوت این فیلم در هدایت جان رایت و کار تیم جلوههای عملی و بصری فیلم خلاصه میشود. به قدری کار جلوههای ویژه این فیلم خوب شکل گرفته است که میتوان GRABBERS را به عنوان یکی از بهترین کمدیهایی که در زیر مجموعه تهاجم موجودات بیگانه قرار دارد، دانست. تهاجم بیگانه را میتوان با ساده ترین چیزها خنثی کرد. طبق فیلمهای این چنینی، حتی بزرگترین، ترسناک ترین و پُر دندان ترین بیگانهها معمولاً با چیزی قابل شکست هستند. حالا در فیلم GRABBERS این عامل برتری انسان نسبت به هیولا الکل است. عنوان " آدم رباها" بر این موجودات، نوعی از هیولای آبزی را معرفی میکند که از خون تغذیه میکنند، و آلرژی وحشتناکی به فراوردههای الکلی دارند. بنابراین وقتی آنها در دریای ایرلند فرود میآیند و شروع به خوردن ساکنان جزیره ارین میکنند، فقط یک چیز برای نجات افراد محلی وجود دارد: یک مکان را ترتیب دهند و به صورت غیرمستقیم از حالت عادی و هوشیار خارج شوند.
به ظاهر این یک فرضیه ساده و ضعیف است، اما Grabbers با این ایده بازی میکند، و با انجام این کار میتواند یک ایده بالقوه احمقانه را به چیزی کاملاً شگفت انگیز تبدیل کند. البته این به آن معنا نیست که فیلم حس شوخ طبعی و جذابیت ندارد - بلکه قطعاً این اثر یک وحشت کمدی است که غالباً خنده دار و سرگرم کننده است - این کمدی به ضرر شخصیتها یا حس رئالیسم فیلم نیست، بلکه توانسته کمیشخصیتها را نیز بهتر معرفی کند. جالب است بدانید کمدی تنها یک جنبه از فیلم است، و حتی مهمترین آن هم نیست؛ مهمتر از همه، این یک داستان عاشقانه است. حالا بیایید برای چند لحظه به فرض اولیه فیلم برگردیم؛ Grabbers با انتخاب روایت این داستان در جزیرهای کوچک، بلافاصله یکی از مواردی را که نیاز مهم یک فیلم ترسناک خوب است را تعیین میکند: انزوا.
جزیره ارین دارای یک جامعه کوچک ماهیگیر است، در واقع نوعی شهر کوچک خواب آلود که در آن همه افراد یکدیگر را میشناسند. اما یکی از اشخاص خارجی داستان، یک دختر پلیس پایتخت نشین جوان است، که از دوبلین برای حفظ صلح و آرامش به آنجا اعزام شده است. این دختر جالب با خصوصیات جدی و شیرین خودش مانند یک مربی منظم برای این جزیره است که به شدت به کارش علاقه مند است. در مقابل همکار مرد محلی او پیرتر، مضطرب و الکلی است. این ترکیب یک کمدی جالب به فیلم اضافه میکند. اما ماجراهای این اثر با یک طوفان محلی و حمله بیگانهها به جزیره جالب تر و دیدنی تر پیش میرود.
رابطه دو شخصیت اصلی زن و مرد، قلب تپنده فیلم است. اگرچه روند پیشرفت این شخصیتها کمیقابل پیش بینی است، اما از طرفی تعامالات بین آن دو نیز شیرینی فیلم است. روث بردلی به عنوان شخصیت نولان به شکل جالبی، نقش خود را دیدنی و جذاب اجرا کرده، شیمیبین او و شخصیت ریچارد کویل خیلی سریع و درست شکل میگیرد و بلافاصله قابل باور میشود. لهجه جالب ایرلندی شخصیتها نیز برای من بیننده فارسی زبان که به صدا و آوای بازیگران آمریکایی عادت کرده ام نیز نکته جالبی بود. به طور کلی تیم بازیگری فیلم در کالبد مردم جزیره ارین همه در نقش خود خوب هستند. لحظات فراوانی در این فیلم وجود دارد که میتواند آن را وارد منطقه شوخیهای احمقانه، طنزی گسترده و یا کلیشههای تنبل و رایج این ژانر کند، اما GRABBERS همیشه در مقابل آنها مقاومت میکند. در عوضِ این مقاومت، کمدی فیلم به سمت مهربانی و لطافت شخصیتی پیش میرود. این لطافت در قابها، شخصیتها و مکان فیلم تجلی پیدا میکند.
البته پس از همه اینها، بیگانگان نیز نقش جالبی در این کار دارند؛ زیرا این فیلم فقط یک کمدی عاشقانه نیست، بلکه یک فیلم هیولایی است. هیولای این جا مانند چیزهایی نیست که قبلاً دیده اید. این هیولا چیزی شبیه به اختاپوس، با عضلات رونده مارماهی گونه و دهانی مکنده است، به طور خلاصه آن یک کابوس لاوکرافتی تمام عیار است. واضح است که توجه زیادی در طراحی و ایجاد آدم رباها یا همان گرابرها صورت گرفته است - بله، آنها عمدتاً CGI هستند، اما فراموش نکنید که تنها جلوههای بصری عامل ماندگاری آنها در ذهن بیننده نشده اند، بلکه معلوم است در پس این کیفیت یک تیم جلوههای عملی و رایانهای با هم روی خلق این موجودات کار کرده اند. این موجودات به خودی خود وحشتناک هستند و تقابل آنها با شخصیتهای جالبی که بیننده آنها را دوست دارد نیز بر هیجان کار میافزاید. با ثابت نگه داشتن کمدی در حالت واقعیت و قرار دادن شخصیتهای مهم در معرض خطر، عناصر ترسناک فیلم از همه موثرتر به نظر میرسند و چندین صحنه وجود دارد که واقعاً پرتنش هستند. خشونت موجود در فیلم هرچند مقداری محدود است، اما همان چه که وجود دارد بسیار موثر است.
پس از دیدن این فیلم چیزی جز تحسین تیم فنی و تولید، و در رأس آن کارگردان جان رایت، نمیتوان انجام داد. خوب، بنابراین شاید این اثر خیلی جاه طلبانه نباشد، و شاید زندگی شما را تغییر ندهد - اما پس از دیدن آن، همه فیلمهای هیولایی جدید مجبور و محکوم به مقایسه با GRABBERS هستند؛ و این خود چیز کمینیست. در نتیجه باید گفت این فیلم یک سرگرمیبی عیب و نقص است. سرگرمیعجیبی که باید از آن استقبال کرد. من اطمینان دارم که با دیدن آن حداقل کمیعاشق آن شوید.
پیشنهاد فیلم با چنین سبکی: دو فیلم از جو کورنیش به نامهای حمله به بلوک (Attack the Block) و پسری که شاه خواهد شد (The Kid Who Would Be King) به همراه سه گانه یا تریلوژی خون و بستنی ادگار رایت!